المقدِّمة[1]

اللغة العربیة و علومُها[2]

المطلب الأوّل: اللغة: ألفاظٌ، یُعبِّر بها کلُّ قوم عن مقاصدهم (للتّفاهم بینهم)، و اللّغات کثیرة، و هی مختلفةٌ من حیث[3] اللَّفظ، متحدةٌ من حیث المعنى، أی: أنّ المعنى الّذی یُخالجُ[4] ضمائرَ النّاس واحدٌ، و لکنَّ کلَّ قوم یعبِّرونَ عنه بلفظٍ غیرِ لفظ الآخَرینَ.

المطلب الثانی: اللغة العربیة: هی الکلمات الّتی یُعبِّر بها العربُ[5] عن أغراضِهم، و قد وَصلتْ إلینا من طریق النّقل (و السَّماع[6])، و حَفَظها لنا القرآنُ الکریم و الأحادیثُ الشریفة، و ما رواهُ الثِّقاتُ من منثور العرب و منظومهم.

المطلب الثالث: لَمّا خَشِی أهلُ العربیة من ضیاع هذه اللغة، بعد أن اختلطوا بالأعاجم[7]، دَوَّنوها فی المعاجم (القوامیس) و أصّلوا لها أصولاً تحفَظُها من الخطأ، و تُسمَّى هذه الأصولُ «العلومَ العربیة».

 

[1]. اگر از قَدَّم متعدّی گرفته شود، اسم مفعولی (مقدَّمة) خوانده می شود، و اگر از قدّم لازم (به معنای تَقَدَّم)، گرفته شود، مقدِّمة خوانده می شود.

[2]. ر.ک: جامع الدروس العربیّة، ج1، ص7.

[3]. حیث، ظرف مکان است که در اصل استعمال باید به جمله اضافه شود و همواره مبنی بر ضمّ است، اما در لسان متأخّرین گاه به مفرد نیز اضافه می شود، که در این صورت می‌توان آن را مبنی بر ضمّ ندانست و به آن نقش اعرابی داد.

[4]. خالَجَ (یُخالج): راه یافتن معنا و مقصود در جان آدمی.  

[5]. العَرَب (خلاف العجم؛ اسم جنس جمعیّ): امّةٌ من النّاس سامیّة الأصل، کان منشؤُها شبهَ جزیرة العرب، و النسبة إلیهم عَرَبیّ‏ّ (تنبیه: لیس الأعراب جمعاً لعَرَب). أعرَبَ کلامَه، إذا لم یلحن فى الإعراب، فأمّا الأمَّة التى تسمَّى العربَ فلیس ببعیدٍ أن ی سمِّیت عَرَبا من هذا القیاس لأنَّ لسانَها أعْرَبُ الألسنة، و بیانَها أجودُ البیان. مفردِ اسم جنس جمعیِ «عرب»، «عربیّ» است. همچنین «عربیّ»، منسوب به «عرب» نیز هست.

الأعراب (اسم جنس جمعیّ): سُکّانُ البادیة خاصَّةً، النَّسَبُ إِلى الأَعْرابِ: أَعْرابِیٌّ، و الأَعارِیبُ: جمع الأَعْرابِ. قال سیبویه: إِنما قیل فی النَّسب إِلى الأَعْراب، أَعْرابیّ، لأَنه لا واحدَ له على هذا المعنى. اعراب نیز اسم جنس جمعی است که مفرد و منسوبش، «اعرابیّ» میشه (ر.ک: الصحاح، معجم مقاییس اللغة، لسان العرب، تهذیب اللغة، المنجد، ذیل ع ر ب).

[6]. السماع هو الأصل الأول من الأصول النحویة، و هو عبارة عن نصوص اللغة التى ارتضاها علماء العربیة، و حافظوا علیها، و التزموا بها (ر.ک: أصول النحو عند السیوطی بین النظریة و التطبیق، ص53).

[7]. (عَجُمَ) بالضَّمّ (عُجْمَةً) فَهُوَ (أَعْجَمُ) و الْمَرْأَةُ (عَجْمَاءُ) وَ هُوَ (أَعْجَمِیٌّ) بِالْأَلِفِ عَلَى النِّسْبَةِ للتَّوْکِیدِ، أَیْ غَیْرُ فَصِیحٍ وَ إِنْ کَانَ عَرَبِیّاً و جَمْعُ (الْأَعْجَمِ)، (أَعْجَمُونَ، و أعاجم)، و جَمْعُ (الْأَعْجَمِیِّ) (أَعْجَمِیُّونَ) عَلَى لَفْظِهِ أَیْضاً (ر.ک: المصباح المنیر، تاج العروس، ذیل ع ر ب).

 

فایل پی دی اف
 

فیلم آموزشی

 

کانال ایتا ما:@mahvnahv


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

charpa.ir دستگاه مخمل پاش و فانتاکروم ابداعي جديد بهترین فیلم و سریالهای روز دنیا Elxuromaiden نوشیدنی های صددرصد طبیعی تازه های سلامت و پزشکی مجله بانوان سایت شخصی سپهر حسین زاده فروشگاه اینترنتی Jonah